تاریخ غدیر (قسمت پنجم)

تاریخ غدیر (قسمت پنجم)
حذیفه به این اکتفاء نکرده و ادامه داد که فردای آن روز من به دستور پیامبر به فدک رفتم. پس از چند روز هنگامی که بازگشتم شنیدم پیامبر به همگان دستور داده تا با لقب امیرالمومنین به علی بن ابیطالب سلام کنند. هنگامی که این خبر را شنیدم فرصت را مغتنم شمرده و من نیز جریان چند روز پیش را بازگو کردم. عمربن خطاب با تعجب گفت: حرف بزرگی می زنی شاید دیوانه شدی، آیا تو خود جبرئیل را دیدی و صدایش را شنیدی؟ گفتم: آری. علاوه بر حذیفه، بریده بن حصیب اسلمی یار دیگر پیامبر که ماجرا را می شنید، این بار او از واقعه ای خبر داد که حذیفه حضور نداشت و با درخواست حذیفه ماجرا را اینگونه بیان کرد: من و برادرم در نخلستان بنی نجار همراه پیامبر نشسته بودیم که علی بن ابیطالب آمده و پس از سلام و جواب به ایشان دستور داد که بنشیند. سپس هرکس که می‌آمد دستور می داد تا با لقب امیرالمومنین به ایشان سلام کند. افراد معمولا دو به دو آمده، برخی بدون اکراه و ناراحتی سلام می کردند و برخی مایل به انجام این کار نبودند. افرادی همچون ابوبکر و عمر؛ طلحه و سعد بن ابی وقاص؛ عثمان و ابوعبیده ابتدا سوال کردند. این دستور از طرف شماست یا خداوند و هنگامی که شنیدند از طرف خداوند است سلام خاص را بی اشتیاق بیان کردند. افرادی نیز مانند سلمان و ابوذر؛ خزیمة بن ثابت و ابوالهیثم بن تیمان؛ عمار و مقداد بدون پرسش اعتراضی سلام کردند و هنگامی که تراکم جمعیت در اتاق افزایش یافت و در آخر من و برادرم هم سلام را ادا کردیم؛ پیامبر رو به جمعیت نمود و نکته‌ای بسیار مهمی را گوشزد کرد. بشنوید و بفهمید ! من به شما دستور دادم تا به علی بن ابیطالب با عنوان امیرالمؤمنین سلام کنید. افرادی از من پرسیدند: آیا این امر از طرف خدا و رسول اوست؟ محمد هیچ گاه دستوری از نزد خود نمی‌دهد بلکه طبق وحی و دستور خداست. قسم به آن که جانم به دست اوست آیا قبول دارید که اگر از پذیرفتن فرمان الهی ابا کنید و فرمان خدا را نقض کنید، کافر شده‌ اید و از آنچه پروردگارم مرا به آن مبعوث کرده فاصله گرفته اید؟ حال هر که می‌خواهد ایمان بیاورد و هر که می‌خواهد کافر شود. 📘 منبع: کتاب ارشاد القلوب، ج2، ص180 تا 210 با ما همراه باشید؛ ادامه دارد ...